سیادرکا نیوز

سیادرکا نیوز

علمی - فرهنگی - اجتماعی - هنری
سیادرکا نیوز

سیادرکا نیوز

علمی - فرهنگی - اجتماعی - هنری

زندگی ۹ ساله ،مرد دو زنه و این همه ماجرا !

زندگی ۹ ساله ،مرد دو زنه و این همه ماجرا !

حوادث - روزنامه ایران نوشت:

دختر جوان که 9 سال قبل با هزار امید و آرزو پای سفره عقد نشسته و همچنان چشم‌انتظار رفتن به خانه بخت بود، نمی‌دانست همسرش بدون اطلاع او ازدواج کرده و فرزند هم دارد.
رسیدگی به این پرونده از پنج سال قبل به دنبال طرح شکایت دختر 23 ساله‌ای در دادگاه خانواده تهران کلید خورد. لیلا هنگام ارائه دادخواست دریافت مهریه‌اش به قاضی گفت: چهار سال پیش با مهریه 300 سکه طلا به عقد محسن درآمدم. طبق توافق خانواده عروس و داماد، تأمین جهیزیه به عهده داماد سپرده شد، اما متأسفانه در این چند سال همسرم به بهانه خرید اسباب و اثاثیه زندگی و تهیه خانه‌ای مناسب، مرا بلاتکلیف و سرگردان گذاشته است. حالا هم پس از چند سال بی‌خبری و بی‌مهری شوهرم، مهریه‌ام را می‌خواهم تا او بداند همسری هم دارد و باید تعهداتش را انجام دهد.
قاضی دادگاه پس از شنیدن اظهارات عروس سیاه‌بخت، شوهرش را به دادگاه احضار کرد. او هم گفت: وقتی به توصیه پدر و مادرم به خواستگاری لیلا رفتم، به امید یک زندگی پایدار و بی‌دردسر، همه شرایط را پذیرفتم تا حسن‌نیتم را نشان دهم. تأمین جهیزیه را نیز بر‌عهده گرفتم و هیچ اعتراضی نسبت به خواسته‌های آنها نداشتم، اما افسوس که همسرم، ناسازگار، بداخلاق و بهانه‌جو بود. او 26 روز پس از عقد به بهانه‌ای پیش‌پا افتاده با من قهر کرد و بنای ناسازگاری گذاشت. بعد از آن تلاش زیادی برای آشتی کردم و فامیل و آشنایان را واسطه قرار دادم، اما لجبازی‌های همیشگی و کورکورانه لیلا به جدایی چند ساله‌مان انجامید و حالا هم مهریه‌اش را می‌خواهد.
قاضی پرونده با توجه به عندالمطالبه بودن مهریه و اصرار زن بر دریافت حقوق قانونی‌اش، داماد را محکوم به پرداخت مهریه کرد اما با درخواست تقسیط آن از سوی مرد جوان برای وی 50 سکه طلا پیش‌قسط و ماهانه یک سکه تعیین کرد.
با گذشت یک سال از این ماجرا، محسن به دادگاه خانواده تهران رفت و خواستار تمکین همسرش شد. وی گفت: بر‌اساس حکم دادگاه، اقساط مهریه همسرم را به موقع می‌پردازم، اما هنوز تنها زندگی می‌کنم. بنابراین می‌خواهم همسرم دست از لجبازی بردارد و به خانه مشترک بیاید، در غیر این صورت او ناشزه تلقی شده و من درصدد ازدواج مجدد بر‌می‌آیم.
این‌بار زن جوان پس از حضور در دادگاه گفت: «تو هیچ‌گاه قصد زندگی با مرا نداشتی و به خواسته‌هایم نیز توجه نکردی. حالا هم با تمام توان و برای مقابله با من دعوی تمکین مطرح کرده‌ای تا دادگاه مرا ناشزه بشناسد و بتوانی زندگی دیگری را شروع کنی. حالا می‌خواهی پس از شش سال انتظار برای برگزاری مراسم ازدواج‌مان، پل‌های پیش‌رویم را خراب کنی تا آینده‌ام را به تباهی بکشی. بنابراین من هرگز با این شرایط پا به خانه‌ات نمی‌گذارم و تمکین هم نمی‌کنم.»
با این وجود زن جوان محکوم به تمکین از همسرش شد و دادگاه اعلام کرد وی در صورت ادامه این وضع، ناشزه محسوب می‌شود و مستحق دریافت نفقه هم نخواهد بود.
بدین‌ترتیب اختلاف‌های زوج جوان ادامه داشت تا اینکه محسن هشت سال پس از عقدش با لیلا در دادگاه حاضر شد و خواستار صدور مجوز ازدواج مجدد شد. او با ناراحتی به قاضی گفت: «من یک کارگر ساختمانی هستم که درآمد کمی هم دارم، اما حالا از تنهایی به ستوه آمده‌ام و هشت سال زندگی سخت را پشت‌سر گذاشته‌ام. همسر اولم حاضر به زندگی با من نیست، بنابراین طبق اسناد و مدارک قانونی موجود خواستار اجازه ازدواج رسمی و قانونی دیگری هستم. اگر هم روزی لیلا تصمیم به بازگشت گرفت، سعی می‌کنم بین او و همسر دومم عدالت و مساوات را رعایت کنم تا هیچ‌یک از آنها رنجیده‌خاطر نشوند. حالا هم لیلا قصد دارد به دوری و خصومت با من و خانواده‌ام ادامه دهد. پس تسلیم قانونم و هرچه دادگاه حکم دهد، می‌پذیرم.
قاضی پس از مشاهده حکم محکومیت زن به تمکین و اعلام ناشزه بودن وی، به مرد جوان اجازه ازدواج مجدد داد، اما یک سال پس از اجرای این حکم، لیلا بار دیگر در دادگاه خانواده تهران حاضر شد و تقاضای طلاق کرد. وی گفت: شوهرم همسر دیگری اختیار کرده و آنها صاحب فرزند شده‌اند. او نسبت به شرایط عقدنامه تخلف کرده و به دلیل عسر و حرج درخواست طلاق دارم. بنابراین یک سکه از مهریه‌ام را می‌بخشم تا به وکالت از شوهرم در دفترخانه حکم طلاق را اجرا کنم.
قاضی دادگاه هم پس از تعیین وقت دادرسی دستور احضار مرد جوان و دو داور صادر کرد. مرد این‌بار با ابراز مخالفت شدید درباره جدایی از همسر اولش گفت: باور کنید در آن سال‌ها با درآمد کارگری سعی در تأمین هزینه‌های زندگی‌مان داشتم، اما افسوس که لیلا مرا به تباهی کشاند. 9 سال از زندگی و جوانی‌ام صرف هزینه‌ها و مخارج دادگاه شد. حالا نه مالی دارم و نه اندوخته و انگیزه‌ای برای آینده که به امید آن بتوانم با جدایی او موافقت کنم. من تصمیم به ازدواج مجدد گرفتم تا همسر اولم ترغیب به بازگشت به زندگی شود، اما وقتی اصرارش را برای دوری دیدم، ناچار با یک دختر روستایی عروسی کردم و با او قرار گذاشتم هرگاه لیلا برگردد، در کنار هم به آرامی زندگی کنند. حالا هم با همسر دومم در خانه پدرزنم زندگی می‌کنیم و او هر ماه فقط 60 هزار تومان خرجی می‌خواهد. بنابراین توانایی اداره دو زندگی را دارم. ضمن آن‌که در طول شش سال گذشته، سه بار همسرم محکوم به تمکین شد، اما دستور دادگاه را نپذیرفت. بنابراین عدم تمکین او موجب عسر و حرج من نیز شده و او شرایط زندگی مرا هم سخت کرده است.
با این وجود قاضی دادگاه پس از ثبت اظهارات زوج جوان، حکم طلاق زن را صادر کرد، اما با اعتراض شوهر به رأی دادگاه، این پرونده روی میز قضات شعبه 47 دادگاه تجدید‌نظر استان تهران قرار گرفت. هیأت قضایی دادگاه با توجه به اینکه زن بارها در محکمه به‌طور قطعی محکوم به تمکین شده و دعوی نفقه او نیز به دلیل ناشزه بودن رد شده بود، حکم طلاق را باطل کردند. در این مرحله از رسیدگی، قضات دیوان‌عالی کشور اعتراض لیلا را وارد دانستند و پرونده را به دادگاه تجدید‌نظر فرستادند تا مددکار دادگاه در محل سکونت زوج جوان حاضر شود و در‌خصوص وضعیت اخلاقی و رفتاری آنها و حرفه و درآمد شوهر تحقیق کند و علت جدایی را بررسی و برای اعلام نظر نهایی در‌اختیار دادگاه عالی قرار دهد.

نماینده سمنان: ۹ قسمت از۱۰ قسمت مردم ایران، نمی​فهمند

نماینده سمنان: ۹ قسمت از۱۰ قسمت مردم ایران، نمی​فهمند رای یعنی چه/بازخوانی تاریخ

انتخابات - در روز 18دی ماه 1303 شمسی، مجلس شورای ملی، اصلاح قانون انتخابات نمایندگان مجلس را در دستور کار قرار داده بود.

به گزارش خبرآنلاین، بحث نفوذ افراد مختلف در انتخابات، در سخنان وکلای مجلس مورد اشاره قرار می گیرد و سپس یکی از نمایندگان در باره حق رای افراد بی سواد مطلبی را مطرح می کند که خواندنی است.

این نماینده که میرزا عبدالله یاسایی نام داشته و اصالتا یزدی اما نماینده دامغان و سمنان بوده اظهار می دارد:

نفوذهائی که در انتخابات اعمال می شود از دو قسم خارج نیست. یک قسم نفوذهائی است که از طرف مأمورین دولت اعمال می‌شود و یک قسم هم نفوذهائی است که از طرف اشخاص متنفذ محلی اعمال می‌شود... جلوگیری از این نفوذها نخواهد شد مگر اینکه  به عقیده بنده  انتخابات را تخصیص دهیم به اشخاص باسواد. (بعضی از نمایندگان صحیح است)

بنده عقیده دارم که جمعیت ایران به ده قسمت تقسیم می شوند و 9 قسمت از آنها اشخاصی هستند که نمی‌فهمند چه می خواهند و چه می‌گویند و به عقیده بنده نمی‌توانند در امور اجتماعی شرکت کنند. چرا؟ برای اینکه خصم آنها از آنها استفاده می کند ...بنده عقیده‌ام این است اشخاصی که واسطه مستضعف بودن و بواسطه اینکه تشخیص نمی دهند رایی که می دهند برای چیست و نمی‌فهمند حکومت ملی یعنی چه و نمی‌فهمند در ورقه رأیشان اسم کی را می‌نویسند! 
اینهانباید در امر انتخابات دخالت کنند زیرا به ضرر خودشان است. ما در عمل می‌بینیم که این قبیل انتخابات بر علیه زارعین و دهاقین تمام می‌شود و دیگران از آن استفاده می‌کنند. 
اگر انتخابات را تخصیص بدهیم به اشخاص باسواد،  در آنها تهدید و تطمیع کمتر اثر می‌کند و هیچ لزومی ندارد که فرضا ما بگوئیم آقای حائری زاده از یزد با بیست و سه هزار رای انتخاب شدند و به عقیده من این دو هزار رای وزنش زیادتر از دویست هزار رایی است که یک نفر بنویسد و هزار تا هزار تا تقسیم کند.

...اشخاصی که سواد ندارند چه میکنند؟ مجبورند ورقه‌های سفید خودشان را بدهند باشخاص دیگری بنویسند در این صورت چطور انتخابات مخفی است؟ فلان کدخدا در ده نشسته و پانصد رأی بخط پسرش نوشته (چون خودش که سواد ندارد پسرش که تازه مکتب رفته و اسم نویسی را یاد گرفته)معلوم است این کدخدا هم با فلان متنفذی که فرضا در شهر است مربوط است در این صورت این انتخابات بمیل آن یک نفر تمام می شود.
عجالتاً به عقیده بنده با این ترتیب انتخابات اهالی شهرها که بیشتر از عقلا و اشخاصی هستند که می‌توانند در امور اجتماعی دخالت کنند از انتخاب کردن و انتخاب شدن محرومند.
من باب مثال یکی را عرض می کنم بهترین نمونه انتخابات مشهد است. شهر مشهد حقاً از انتخابات محروم بودند. زیرا اکثریت را دهات بردند من باب مثال عرض می کنم، خود بنده را اشخاص انتخاب کرده‌اند که اکثریتشان دهاتی بوده‌اند و این مسائل را تشخیص نمی‌دادند. به نظر بنده باید انتخابات را تخصیص داد به سواد دارها. مادام که معارف در این مملکت توسعه پیدا نکرده، مادام که اشخاص یک اطلاعات سیاسی و اجتماعی کم و بیش پیدا نکرده‌اند و نمی‌فهمند مجلس یعنی چه و مفهوم حکومت و سلطنت ملی را نفهمیده‌اند و سالیان دراز دیگر هم نمی فهمند باید بی‌سوادها در امر انتخابات دخالت نکنند...

مدوید : برخورد خوب تختی من را جذب فرهنگ ایران کرد

مدوید: هیچ گاه خودکشی تختی را باور نکردم / برخورد خوب تختی من را جذب فرهنگ ایران کرد

کشتی - سال دیگر، هفتاد و پنجمین سالگرد تولدش را جشن می گیرد با این حال هنوز نشانی از پیری آن چنانی که ما ایرانیان در ذهن داریم، ندارد.


صادق حسینی / صاف و محکم راه می رود و لبخند دائمی صورت سفیدش را جذاب تر کرده است. اما دقیق تر که نگاه می کنی دست هایش می لرزد و دست راستش بیشتر. از بیماری های عمومی که صرف نظر کنیم این لرزش جدی ترین نشانه پیری در اوست:
الکساندر مدوید، اسطوره کشتی جهان و المپیک.
مدوید در سال 1937 در بیلا در اتحاد جماهیر شوروی به دنیا آمد و از سال 1961 به تیم ملی کشورش پیوست و تا سال 1972 بی وقفه در میدان های جهانی و المپیک حضور داشت. در طول دوران قهرمانی اش تنها دو بار شکست خورد: در جهانی 61 یوکوهاما به ویلفرد دیتریش و در جهانی 65 منچستر به احمد آئیک. اون تنها دارنده سه مدال طلای کشتی آزاد المپیک است.
مدوید با مرحوم تختی سه بار مبارزه کرد که اولین بار آن در اسفندماه 1340 بود که تیم کشتی آزاد شوروی برای انجام چند مسابقه دوستانه به تهران آمده بود و مدوید جوان با یک خاک بر قهرمان جهان پیروز شد.
دومین بار در 1962 تولیدو بود که به تساوی رسیدند ولی به علت سبک تر بودن مدوید، وی برنده شناخته شدو آخرین بار هم رقابت های جهانی 1966 تولیدو بود که تختی در آخرین میدان جهانی اش یک بر صفر مغلوب قهرمان روس شد.
اسطوره کشتی جهان اکنون نایب رییس کمیته ملی المپیک بلاروس و مشاور رییس جمهور آن کشور است. گفتگوی اختصاصی خبرآنلاین با الکساندر مدوید در حاشیه سومین دوره جام جهانی ورزش های زورخانه ای در بلاروس انجام شد و او از خاطرات مشترکش با ایرانیان گفت.
*آقای مدوید! چرا ایران از تمام کشورهایی که تا به حال به آن سفر کرده اید برای شما متمایز تر است؟
بلی! از اولین حضور من در ایران بیش از 50 سال می گذرد. من نخستین بار در سال 1960 (زمستان 1340) به ایران آمدم. در آن سال ها کشتی ورزش اول خیلی از کشورها از جمله ایران بود، اما استقبال مردم شما خیلی متفاوت بود. مهمان نوازی و خوش اخلاقی ایرانیان خیلی توجه مرا به خود جلب کرد و خاطرات خوبی را برایم به همراه داشت. شاید برایتان جالب باشد که هنوز مزه کباب هایی که با دوستان ایرانی در بازار تهران خوردیم از یادم نرفته است.
*شما از تختی 7 سال جوان تر هستید، اما ظاهراً خاطراتتان از او فراموش نشدنی است.
شناخت من از ایران از طریق تختی بود. او ورزشکاری بود که از زورخانه به کشتی آمده بود و ارتباط خوب و صمیمانه ای با مردم داشت. او مردی ساده بود که عاشق مردم سرزمینش بود. همین خلق و خویش باعث در اولین حضورم در ایران با او دوست شوم و بارها او را ببینم به ویژه در خلال مسابقات کشتی. او فقط یک قهرمان کشتی نبود، تختی بسیار فراتر از یک قهرمان عمل می کرد، به قول ایرانی ها او یک پهلوان تمام عیار بود.
* پهلوان!
رفتار او با مردم بسیار جالب توجه بود. من در سفرهایم به ایران بارها شاهد رفتار صمیمانه ودلسوزانه تختی با مردم بودم به نظرم او برای کمک به مردم هیچ محدودیتی نداشت. در اروپا خیلی مرسوم نیست که مردم مشکلاتشان را با ورزشکاران مطرح کنند اما در ایران آن سال ها، تختی مورد رجوع مردم بود. به عبارت دیگر او خیلی بیشتر از هویت ورزشی اش در جامعه مطرح بود. به نظرم این ارزش است.
*از ماندگار ترین خاطره ورزشی تان با تختی بگویید.
بلی. خاطره ای دارم از کشتی با مرحوم تختی که در تاریخ کشتی جهان ثبت است. در سال 1962 در آمریکا(مسابقات جهانی تولدیو) زانویم آسیب دیده بود و درد می کرد. وقتی شب قبل تختی ازعلت ناراحتی من با خبر شد و وقتی همدیگر را دیدم، نگاه عجیبی در صورتش بود. تختی در روز مسابقه اصلا به سمت پای من نرفت. این پاک ترین و صادقانه ترین مبارزه در تمام زندگی من بود.
*چه احساسی داشتید وقتی خبر درگذشت تختی را شنیدید؟
در سال 1966 توانسته بودم در آخرین کشتی عمر قهرمانی تختی، او را مغلوب کنم و فکر می کنم این آخرین دیدارمان بود.
وقتی تازه با مدال طلای مسابقات جام جهانی 1967 دهلی بازگشته بودم و خود را آماده مسابقات بعدی می کردم خبر فوت تختی را شنیدم. آن روزها سرعت انتقال اخبار مثل امروز لحظه ای نبود، اما این خبرو شایعات آن نسبتا زود به من رسید. البته هیچگاه نتوانستم خودکشی تختی را قبول کنم. به هر حال تختی جزء دوستان ورزشی نزدیک من بود و از شنیدن این خبر بسیار متاثر شدم و لحظات تلخی بر من گذشت.
*در صحبت های خود از ورزش زورخانه یاد کردید، چرا زورخانه توجه شما را جلب کرده است؟
این ورزش، ورزشی است که آقای تختی مشغول آن بود. نه تنها تختی که خیلی ها همچون (عباس) زندی و(منصور) مهدی زاده و سایرین در زورخانه ها ورزش می کردند و در آنجا استعدادشان پرورش می یافت. زورخانه یک ورزش عالی است که مرحوم تختی یکی از رشد یافتگان آن است. در طول ده سال کشتی گرفتن در عرصه جهانی با بسیاری از ایرانیان کشتی گرفتم که اغلب شان از زورخانه ها به این ورزش معرفی شده بودند.
*به نظر شما هنوز هم زورخانه ظرفیت جذب مردم را دارد؟
نگاه کنید! برخوردی که یک ورزشکار ایرانی حدود 50 سال قبل با من کرد چه تاثیری روی من داشته است. پیام رفتار آن روز تختی برای همیشه تازه است. اگر تختی آن روز با استفاده از آسیب دیدگی من را مغلوب می کرد، چیز خاصی اتفاق نمی افتاد اما با آن رفتار جوانمردانه باعث شد این خاطره در تاریخ کشتی جهان ثبت شود.
خوب! همین پیام و فرهنگ هم برای امروز کهنه و قدیمی نیست. ورزشکار امروز هم نیازمند خوش اخلاقی است. ورزش زورخانه ای شما، ورزشی است که در متن خود پیام های فرهنگی و اخلاقی دارد. نگاه کنید امروز در اینجا هم ورزشکاران عراقی، ورزش زورخانه انجام دادند، هم بلاروس ها، هم آفریقایی ها؛ حضور اینها نشان می دهد که ورزش زورخانه هم در بخش فرهنگی و هم در بخش ورزشی این قابلیت را داشته است که مردم را به خود جذب کند .

تشکیل دبیرخانه دائمی تامین مالی

تشکیل دبیرخانه دائمی تامین مالی پایدار حوزه سلامت سازمان نظام پزشکی با صدور بیانیه ای خواستار تشکیل دبیرخانه دائمی تامین مالی پایدار حوزه سلامت و توجه به جایگاه سلامت به عنوان محور توسعه پایدار در سیاستگزاری کلان اقتصادی اجتماعی کشور شد. به گزارش خبرگزاری مهر، سازمان نظام پزشکی ایران به عنوان بزرگترین نهاد پزشکی کشور در راستای وظایف قانونی و اخلاقی خود به عنوان حافظ حقوق بیماران و ارایه دهندگان خدمات پزشکی با بهره گیری از نظریات فرهیختگان جامعه پزشکی در همایش تخصصی و کارشناسی که با حضور صاحبنظران جامعه پزشکی ، نمایندگان مجلس، روسای سازمانهای نظام پزشکی کشو ، کارشناسان وزارتخانه های بهداشت، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، امور اقتصادی و دارایی و معاونت راهبردی ریاست جمهوری برگزار شد به منظور عملکرد بهتر نظام سلامت کشور، کاهش دغدغه های مالی مردم در بخش سلامت و عمل به سیاستهای کلی نظام وقانون برنامه پنجم توسعه و فرمایشات مقام معظم رهبری جهت ارتقای نظام سلامت کشور راهکارهایی را پیشنهاد می نماید. -تحقق منویات مقام معظم رهبری در سال جهاد اقتصادی در بخش سلامت از سوی دولت -واقعی نمودن سهم سلامت از بودجه عمومی کشور به ویژه که در آستانه بودجه سال 1391 قرار داریم -افزایش بهره وری در حوزه سلامت در بخش بستری و سرپایی با تاکید بر استفاده از توانمندی بخش خصوصی -مدیریت بهینه منابع و اصلاح الگوی شیوه هزینه کرد در حوزه سلامت -اجرایی نمودن بیمه سلامت در کشور با بهره گیری از بازتوزیع منابع ناشی از اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها -گسترش بیمه‌ها و تعمیق پوشش بیمه‌ها -ایجاد سازوکار لازم جهت اجرای کامل بند الف ماده 38 قانون برنامه پنجم از سوی دولت -اهتمام بر اجرای کامل قانون برنامه پنجم از سوی دولت -واقعی نمودن تعرفه های خدمات درمانی بخش بستری با لحاظ بهبود بودجه بیمه ها و کاهش پرداخت از جیب مردم -اجرای کامل طرح نظام ارجاع مبتنی بر پزشک خانواده در کشور با بهره گیری از توان بخش خصوصی -برقراری تعرفه مناسب برای بخش سرپایی و مراکز تشخیصی و درمانی -تشکیل دبیرخانه دائمی تامین مالی پایدار حوزه سلامت -افزایش درآمدهای بخش سلامت با استفاده از ارزآوری گردشگری پزشکی -توجه به جایگاه سلامت به عنوان محور توسعه پایدار در سیاستگزاری کلان اقتصادی اجتماعی کشور

هکر ها در ایمیل

هکر ایمیل رئیس یک شرکت به دام افتاد

خبرگزاری فارس: فردی که با هک کردن ایمیل رئیس هیئت مدیره یک شرکت قصد اخاذی و افشای اسرار وی را داشت دستگیر و به دام پلیس افتاد.


رئیس پلیس فتای زنجان در گفت‌وگو با خبرنگار انتظامی فارس گفت: پیرو شکایت فردی مبنی بر هک شدن ایمیل وی توسط شخصی ناشناس، موضوع تحت پیگیری قرار گرفت.

سرگرد امیری ادامه داد: طبق اظهارات شاکی فرد یا افرادی ایمیل وی را که حاوی اطلاعات شخصی و خانوادگی او بوده هک کرده و شاکی را تهدید به افشای اسرار و اطلاعات کرده بودند.

وی گفت: مأمورین طی تحقیقات فنی و تخصصی و ادله‌های دیجیتالی مظنون پرونده را شناسایی و مشخص شد متهم یکی از کارمندان اسبق شرکت بوده و به دلیل اختلافات مالی با شرکت، جهت وصول مطالبات مورد ادعای خود اقدام به هک ایمیل رئیس هیئت مدیره شرکت کرده است.
 
رئیس پلیس فتای استان زنجان اظهار داشت: ‌در اقدامات بعدی متهم دستگیر و به جرم خود اعتراف کرد.

وی هشدار داد: مردم به هیچ وجه اطلاعات شخصی و خانوادگی خود را در سایت‌ها به اشتراک نگذارند چرا که در این صورت دیگر فرد صاحب آن اطلاعات نخواهد بود.

امیری افزود: هک و نفوذ به سیستم‌های دیگران و سرقت اطلاعات شخصی افراد و یا شرکت‌ها جهت اخاذی جرم تلقی شده و پلیس فتا با این افراد برخوردی قاطع و قانونی خواهد داشت.